درختـــی به نام دانش!
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۲۷ ب.ظ
قدیم ها وقتی یکی می خواست علم یاد بگیره اول از همه دنبال یه استاد خوب می گشته . استادی که اهل علم و معرفت می بود و توانایی زیادی در تربیت و به ثمر رسوندن شاگرداش داشت. استاد خوب واقعا یه نعمته که کم پیدا میشه. استادی که بلده و مهم تر از اون آن چه که بلده رو می تونه به دیگران هم انتقال بده...یعنی به این مرحله از توانایی رسیده که چشم بسته همه مفاهیم رو تو ذهن خودش داره بدون نیاز به چیزی...ولی امروزه همه برا خودشون شدن یه پا استاد ... باور بر اینه که هرکی مدرک ph.d داره می تونه استادی کنه و شاگرد تربیت کنه ... حالا ببینید شاگردای همچین استادی چه شود...بعد همین شاگردا دوباره میرن مدرک آبکی میگیرن و دوباره شاگرد تربیت میکنن و همین پروسه طی میشه و در آخر با یه عده بی سواد مواجه میشیم...وقتی یه دانشجو میخواد روی یک پروژه ای کار کنه که حداقل باری از رو دوش این مملکت ورداره مواجه میشه با چن عکس العمل 1. نمی تونی انجامش بدی 2.وقت کمه یه پروژه ابکی وردار 3.وردا ولی منتظر شکست خوردنت هستم، حالا تصور کنید دانشجوی این استاد چه شود... همین طور پایان نامه روی پایان نامه ریخته دریع از یه کاربرد .بعدش میگن ما چرا پیشرفت نمیکنیم... تمام فکر و ذکر استاد شده ارائه مقاله در این کنفرانسو اون همایش آخرشم زرشک...{ البته ببخشیدها محض خنده عرض شد} و در آخر: استاد خوب واقعا یک نعمت است که باید قدر دان زحماتش باشیم و دستش را ببوسیم ، استادی که کار بلد است و میداند به کجا دارد میرود. استادی که هیچ هم نداشته باشد حداقل علم دارد که بزرگ ترین سرمایه یک استاد است. به سلامتی همه استادایی که اول خوب یاد میگیرند بعد خوب یاد میدهند.دسته : انتقادی های ماشین الاتی